مدیریت دانش برای استارتاپها به عنوان یک ضرورت و الزام شناخته میشوند. استارتاپها، کسب و کارهایی نوپا هستند که اگر به خوبی بر روی آنها سرمایهگذاری شده و اقدامات مدیریتی مناسبی برای آنها انجام شود، میتوانند به رشد و توسعه هرچه بیشتر در جامعه منجر شوند. یکی از اقدامات مدیریتی مناسب برای توسعه هرچه بیشتر و رشد یک استارتاپ، “مدیریت دانش” است.
چرا یک استارتاپ به مدیریت دانش نیاز خواهد داشت؟
همانگونه که مطرح شد استارتاپها کسب و کارهایی نوپا همراه با یک ایده جدید و نوآورانه هستند که اگر به خوبی بر روی آنها سرمایهگذاری شده و اقدامات مدیریتی مناسبی برای آنها انجام شود، میتوانند به رشد و توسعه هرچه بیشتر در جامعه منجر شوند. جذب استعدادها، چشمانداز رشد بلندمدت، ایجاد نوآوری و اشتغالزایی از جمله ویژگیهای یک استارتاپ است. نوپا بودن استارتاپها غالباً منجر میشود که یک استارتاپ در مقابل چالشها و موانع موجود، آسیبپذیرتر باشد. به شکلی که میزان عدم موفقیت این دسته از کسب و کارهای نوپا بسیار زیاد است. مدیریت دانش راهکاری است که تا حدود مناسبی میتواند از عدم موفقیت یک استارتاپ جلوگیری نماید. به صورت کلی اگر بخواهیم دلایل اهمیت مدیریت دانش برای استارتاپها را معرفی کنیم، عمده دلایل آن به شرح زیر است:
نوظهور بودن یکی از ویژگیهای اساسی و بارز یک استارتاپ است. این ویژگی استارتاپها به این معنی است که تمرکز و تکیه اصلی آنها بر مؤلفه دانش و نوآوری است. یک استارتاپ نوپا، در ابتدای کار غالباً دارای منابع و سرمایههای محدودی است و این مسئله، اهمیت دانش و دارایی فکری برای یک استارتاپ را دو چندان میکند. دانش برای یک استارتاپ، منبعی است که میتواند مزیت رقابتی به دنبال داشته باشد. به همین جهت یک استارتاپ به سازوکاری تضمینی برای حفظ و توسعه دارایی دانشی خود نیاز دارد.
یکی از مسائلی که درصد بالایی از استارتاپها با آن درگیر هستند، اتکا به شخص بودن و قائم به فرد بودن آنها است. به عبارت سادهتر استارتاپها معمولاً به یک یا چند فرد کلیدی، متخصص و ایدهپرداز متکی هستند. به این ترتیب با خروج این افراد، کل مجموعه از بین خواهد رفت و یا باکیفیت گذشته قادر به ادامه فعالیت نیست. از سوی دیگر برخی از افراد در بطن فعالیتهای یک استارتاپ تبدیل به فرد کلیدی میشوند. به این صورت که به دلیل عدم وجود منابع کافی، برخی فعالیتها و کارهای تخصصی و کلیدی صرفاً توسط یک یا تعداد محدودی از افراد انجام میشوند. به این ترتیب این تعداد محدود از افراد در حوزه مورد نظر تبحر یافته و به عنوان متخصص شناخته میشوند. در واقع در استارتاپها، تنها منبع و مرجع دانش افراد هستند، نه مستندات. در صورت عدم وجود یک سازوکار مناسب جهت کسب دانش این افراد، هنگام خروج آنها، گاها لطمه جبران ناپذیری به استارتاپ وارد میشود. بدیهی است که جهت جبران و تأمین دانش از دست رفته، نیازمند صرف هزینه مجدد، زمان و… است.
زمانی که یک استارتاپ از مراحل اولیه به مراحل بلوغ میرسد، نیاز به شناسایی و درک شرایط محیطی بیرونی خود دارد تا بتواند تغییرات مداوم خواستهها و نیاز مشتریان و تقاضاهای جدیدی که در بازار ایجاد میشود را شناسایی کند. علاوه بر این زمانی که استارتاپها به این مرحله میرسد به این معنی است که یک قالب و مدل کسب و کاری تثبیت شده و موفق ایجاد شده که نیاز است تا در سطوح و مقیاس بزرگتر به اجرا درآیند. توسعه مدل کسب و کار به یک مدل وسیعتر در سطح جامعه، به معنی توسعه استارتاپ خواهد بود. بنابراین نیاز به اجرای فرایندهای خود در مقیاس بزرگتر و تثبیت آن، جذب نیروی جدید و آموزش آنها، ایجاد گروههای حرفهای جدید و فعالیتهایی از این قبیل است. انجام کارآمد تمامی این روند، نیازمند دسترسی به دانش مستند شده حاصل از فعالیتها است.
با توجه به موارد مطرح شده میتوان اینگونه برداشت کرد که مدیریت دانش در یک استارتاپ، امری ضروری به نظر میرسد. بهکارگیری اقدامات و فرایندهای مدیریت دانش، نقشی اساسی در آمادگی استارتاپ برای مواجهه با شرایط محیط پیرامونی ایفا میکند. از سوی دیگر، استفاده از مدیریت دانش میتواند منجر به شناسایی فرصتهای جدید تجاری شده و راه دستیابی به آنها را هموار نماید.
در این مطلب سعی شد تا به صورت جامع و خلاصه، عمده دلایل ضرورت مدیریت دانش برای استارتاپها مورد بررسی قرار بگیرد. در ادامه و در مطالب بعدی چگونگی اجرا و پیادهسازی مدیریت دانش در استارتاپها نیز مورد برسی قرار خواهد گرفت.
دانلود مدیریت دانش برای استارتاپها؛ بخش اول – چرایی و ضرورت آن
حجم فایل:
دیدگاهتان را بنویسید