دانش شخصی و دانش سازمانی از یکدیگر جدا هستند. شماری از محققان همانند «ویگ» (۱۹۷۸) و «سایمون»(۱۹۷۶)، بر این باورند که «سازمانها قابلیتهای یادگیری ندارند و در سازمانها، بیشتر افراد هستند که یاد میگیرند.» با وجود این برخی محققان نظیر «استاربوک»(۱۹۸۳)، «نلسون و وینتر»(۱۹۸۲) بر این عقیدهاند که سازمانها از طریق مستندات و برنامههای روزمره، دانش خود را کسب میکنند که در سوابق سازمانی خاصی قرار دارند. روشی که از طریق آن دانش مستندات و برنامههای روزمره مختلف با هم منسجم و هماهنگ و دانش جدید خلق میشود، به وسیله سوابق و فرهنگ سازمانی شکل میگیرد. در این دیدگاه سازمان بهعنوان عنصری مواجه شونده با مسئله و حل کننده آن در نظر گرفته میشود.
در یک تعریف ساده میتوان گفت دانشی که سازمان برای حل مسائل پیشِ رو خلق میکند دانش سازمانی نام دارد؛ و دانشی که توسط افراد بطور فردی خلق میشود، دانش شخصی یا فردی نام دارد. مسلماً دانشی که بوسیله افراد بهعنوان یک کل در قالب یک سازمان خلق میشود چیزی بیشتر از مجموع دانش تک تک افراد است.
یادگیری موجود در سازمان به مقدار زیادی از پیچیدگی وظایف و محیط سازمانی آن تاثیر میپذیرد. همانطور که اشاره شد دانش شخصی و دانش سازمانی از همدیگر متمایز هستد. با وجود این، هنوز به هم وابستهاند. اندازه تعاملات هر فرد با دیگران به فرهنگ سازمانی وابسته است. این دیدگاه از این جهت پذیرفته میشود که در محیط کنونی، افراد در درون سازمانها به منظور حل مشکلات مشتریان نیاز به اخذ تصمیمات سریع دارند؛ یعنی بجای استفاده از قوانین و مقررات بهعنوان شکل هدایت شده سلسله مراتبی حل مسائل، کارکنان مجبور به ارائه راهحلهایی در جهت حل مسائل و مشکلات کسب و کار هستند (منبع، خیراندیش و افشارنژاد، ۱۳۸۳).
مطالب مرتبط: معنی و مفهوم دانش، مراتب دانش، انتقال دانش
دانلود دانش – انواع دانش – دانش شخصی و سازمانی
حجم فایل:
دیدگاهتان را بنویسید