تاکنون تقسیمبندیهای متفاوتی برای دانش انجام شده است. مشهورترین دستهبندی که از دانش ارائه شده است، آنرا به دو بخش تقسیم میکند؛ دانش ضمنی و دانش صریح.
دانش ضمنی (Tacit Knowledge) دانشی که در درون و در اختیار افراد قرار دارد و رسمی کردن و منتقل کردن آن به دیگران مشکل است.
دانش صریح (Explicit Knowledge) دانشی است که به زبان رسمی و سیستماتیک بیان شده و قابل انتقال بین افراد در سطوح مختلف سازمانی است.
معمولاً در حوزههای مختلف علمی هر واژه به گونهای خاص معنی میشود و هر واژه با توجه به شرایطی که از آن استفاده میشود، معنی خاصی میگیرد. این موضوع برای واژه دانش نیز صادق است. کلمه دانش در فلسفه، روانشناسی و جامعهشناسی نیز معانی خاص خود را دارد که تلفیقی کاربردی از آنها در مدیریت دانش صورت گرفته است.
دامنه تعاریف ارائه شده در خصوص دانش از کاربردی تا مفهومی و فلسفی و از نظر هدف از محدود تا گسترده را شامل میگردد؛ بنابراین آنچه مسلم است این است که میتوان با آشنایی با تعاریف مختلف دانش، ابعاد و مصادیق آنرا بیشتر شناخت و آنرا بهتر بکار برد.
کمی بیش از دو دهه از عمر ابداع مفهوم کلی مدیریت دانش میگذرد و در این مدت، تعاریف گوناگونی در خصوص این مفهوم، ارائه شده است که هریک ابعادی از این موضوع را نمایش میدهند. در این فایل آموزشی برخی از تعاریف ارائه شده در خصوص مدیریت دانش آورده شده است.
یک حسابدار سوئدی بنام کارل اریک سیوبی (Karl-Erik sveiby) در سال ۱۹۷۹ با یک سوال بزرگ مواجه شد. وی متوجه شد که ترازنامه مالی شرکت او فقط ارزش دارایی فیزیکی آن که شامل چند میز تحریر و چند ماشین تحریر بود را نمایش میدهد؛ ولیکن ارزش واقعی شایستگی کارکنان سازمان و چیزی که جمع کارمندان سازمان بهعنوان یک فکر و مغز جمعی تشکیل میدادند را نشان نمیدهد. سیوبی این یافته را تحت عنوان دارایی فکری و دارایی غیرملموس معرفی نمود و آنرا در کنار داراییهای ملموس قرار داد.