مولف هدف از تدوین کتاب را چنین بیان میکند:”هدف اصلی ما در این کتاب، دستیابی به درک دانش موجود در سازمانها است. میخواهیم بدانیم دانش در زندگی و کار روزانه چگونه نماد پیدا میکند؟ چه تفاوتی با دادهها و اطلاعات دارد؟ چه کسی از آن استفاده میکند؟ و منظور ما از دانش چیست؟ هدف دوم ما این است که معلوم کنیم چه کاری میبایستی در مورد دانش انجام دهیم؟ به چه امور کلیدی فرهنگی و رفتاری میبایستی توجه شود تا بتوان از دانش به طور مطلوب استفاده کرد؟ مهارتها و نقشهای اصلی دانش چیست؟ از چه معیارها و سنجههایی برای ارزشیابی دانش استفاده کنیم؟ و… هدف سوم ما نشان دادن منظری کلی است از آنچه شرکتها باید انجام دهند تا زمینه بهبود قطعی عملکرد مدیران فراهم آید.”
این مقاله به پیشنهاد رویکردی برای سنجش عملکرد مدیریت دانشِ (KM) دانشگاه علوم فناوری از دیدگاه رقابتی میپردازد. این رویکرد فرایند شبکه تحلیلی (ANP) – نظریه تصمیمگیری چند مقولهای- را یکپارچه میسازد و مناسب برای پرداختن به اطلاعات ملموس و ناملموس، همراه با کارت امتیازی متوازن (BSC) حاوی چهار چشمانداز از جمله چشمانداز مشتری، چشمانداز کسب و کار داخلی، چشمانداز یادگیری و نوآوری و چشمانداز مالی است، چشماندازهایی که بهعنوان شاخصهای سنجش عملکرد KM (KMPM) انتخاب شدهاند. این مقاله سه هدف مهم را دنبال میکند: (۱) روشی برای مقایسهی عملکرد مدیریت دانش سازمان با رقبای عمدهاش پیشنهاد میکند تا اطلاعاتی موثر برای بهبود KM، افزایش کیفیت تصمیمگیری و درک مشخص جهتگیری فعالیت برای کسب مزیت رقابتی ارائه کند؛ (۲) به بررسی موردی شامل یافتههای فراوان میپردازد که وضعیتهای سازمان موردی را در برابر رقبای عمدهاش نشان میدهد و به طور ضمنی میگوید که دانشگاه علوم فناوری باید خلق و انباشت دانش را برای رسیدن به رقبای خود تقویت کند و (۳) این مقاله ماهیتی عمومی دارد و هر سازمانی میتواند از آن منتفع شود. نتایج اثبات میکنند که روش پیشنهادی بهعنوان ابزار سنجشِ کل KM سازمان قابل اجرا است.