داستان سرایی را میتوان سرمنشاء زندگی اجتماعی در نظر گرفت و آنرا یکی از ابزارهای مدیریت دانش دانست. داستان سرایی انتقال حوادث به کلمات، تصاویر و صداها اغلب از طریق بدیههگویی و یا دستکاری و تزئین میباشد.
از ابتدای مدیریت دانش، داستان سرایی بهعنوان یک روش قدرتمند برای به اشتراک گذاشتن و انتقال دانش، به ویژه دانش تجربی و ضمنی مورد استفاده قرار گرفته است. در واقع داستان سرایی در مدیریت دانش به این معنی است که فردی که دارای دانش ارزشمند است، داستانهایی از تجربه خود را در مقابل افرادی که مایل به کسب دانش هستند، بیان میکند.
مکالروی (۱۹۹۹) بیان میکند که چرخه مدیریت دانش شامل مجموعهای از فرآیندهای تولید و ادغام دانش به همراه یکسری از حلقههای بازخورد به حافظه سازمانی، باورها و ادعاها و محیط پردازش کسب و کار میباشد. وی تاکید میکند دانش سازمانی هم به صورت ذهنی در فکر افراد و گروهها و هم به صورت عینی و صریح حفظ میشود. این دو با هم پایه دانش سازمانی توزیع شده را تشکیل میدهند. ادغام دانش به فرآیندی اشاره دارد که سازمان از طریق آن دانش جدید را به محیط عملیاتی عرضه میکند و دانش قدیمی را کنار میگذارد. اما آنچه که منجر به چنین تصمیمی (ادغام دانش) میشود، کاربرد دانش در محیط پردازش کسب و کار است؛ کاربرد دانش، به نتایجی میانجامد که میتواند با انتظارات از آن همخوانی داشته یا نداشته باشد. همخوانی با انتظارات، دانش موجود را تقویت میکند و …
مرور یادگیری تکنیکی است که تیم درگیر در پروژه میتواند از آن برای کمک به یادگیری تیمی و فردی در طول فرآیند اجرای پروژه استفاده کند. نکته حائز اهمیت تفاوتی است که میان مرور یادگیری و مرور پس از عملیات (After Action Review) وجود دارد.
هدف از تکنیک مرور یادگیری، یادگیری مداوم در حین اجرای پروژه است. اعضای تیم باید بتوانند به سرعت یاد بگیرند و برای بهبود آن سازگار شوند. یادگیری در حین اجرای پروژه، افراد و تیمهای درگیر در پروژه را قادر میسازد تا بلافاصله از هر دو موقعیت موفقیت و شکست ایجاد شده در پروژه، بدون در نظر گرفتن طول پروژه، یاد بگیرند.
دانستن اینکه چه کسی چه چیزی میداند، مهمتر از آن است که چگونه آن چیز را انجام میدهد. اغلب سازمانها قادر نیستند دانش مناسب را که در جایی در سازمان و یا در اختیار کارشناس و یا فرد خبرهای قرار دارد، پیدا کنند.
نقشه خبرگان یا متخصص یاب معمولاً یک ابزار IT برای ایجاد و استفاده موثر و کارآمد و به منظور به اشتراک گذاشتن دانش موجود از طریق اتصال افرادی است که نیاز به دانش خاص دارند و افرادی که آن دانش خاص را در اختیار دارند. گاهی اوقات این سیستم با یافتن تخصصهای مورد نیاز، به ایجاد تیمهای جدید کمک میکند و یا منجر به تصمیمیاری میشود.
مساعدت همتایان تکنیکی است که یک تیم پروژه برای درخواست کمک از همکاران و کارشناسان حوزه مشخص، در مورد مسئله مهمی که تیم با آن مواجه است، استفاده میکند که بخشی از فرایند یادگیری است که آنرا “یادگیری قبل از اقدام” مینامند.
دو تیم پروژه و همتایان در مورد پروژه و ارائه راه حلها برای مسائل مورد نظر بحث میکنند. تیم پروژه دیدگاههایی در مورد پروژه پیشِ رو از همتایان خود کسب میکند و همتایان نیز مواردی را در مورد پروژه از یکدیگر میآموزند.
کافه دانش یک راه موثر برای بحث گروهی است تا شرکتکنندگان بتوانند منافع و بینشهایی را که در ظاهر رخ میدهد، منعکس کنند و توسعه دهند و به اشتراک بگذارند.
کافه دانش با شرکتکنندگانی که به صورت دایرهای در کنار یکدیگر قرار میگیرند، شروع میشود و توسط یک تسهیلکننده هدایت میشود که با توضیح هدف یا موضوع کافه دانش با مطرح کردن یک یا دو سوال باز، جلسه را هدایت میکند.
کل افراد حاضر به گروههای کوچک تقسیم میشوند و هر گروه در مورد سوالات مطرح شده بحث میکند. سپس شرکتکنندگان به صورت دایرهای در کنار یکدیگر قرار میگیرند و تسهیلکننده گروه را هدایت میکند که در آن ایدههای افراد در گروههای کوچک، بازتاب میشوند و افکار، بینشها و ایدههای مربوط به موضوع را که با دیدگاه کلی ظهور کرده است، به اشتراک میگذارند.
استاد و شاگردی یکی از ابزارهای قدرتمند برای انتقال دانش ضمنی از افراد با تجربه به افراد تازهکار است آن هم در شرایطی که دانش ماهیت ضمنی دارد و یا فرد دارنده دانش، تمایلی به بیان دانش خود به صورت شفاهی و یا مکتوب ندارد.
در همین راستا شرکتهای ژاپنی بسیار موفق عمل کرده و توانستهاند که این تکنیک را در سازمانهای خود پیادهسازی نمایند و از این طریق بسیاری از دانشهای ضمنی را از فردی به فرد دیگر منتقل نمایند.
چرخه مدیریت دانش یکپارچه دالکر دارای سه گام اصلی میباشد. بر اساس این چرخه، در گام اول ابتدا تسخیر و خلق دانش رخ میدهد؛ سپس در گام دوم تسهیم و اشاعه دانش صورت میگیرد؛ در گام سوم دانش مفهومسازی درونبافتی میشود و در نهایت در گام چهارم، دانش توسط افراد سازمان مورد استفاده قرار میگیرد و بروزرسانی میشود.
نقشه دانش مکانی برای یافتن منبع پاسخها، یک روش و فرمت برای جمعآوری و برقراری ارتباط و جایی که دانش قرار دارد یا مستقر است و یا فقدان آنرا نشان میدهد میباشد؛ در واقع نقشه دانش یک نمایش بصری ایجاد میکند که سفر مدیریت دانش را راحتتر و هدف را دست یافتنی میکند.
نقشه دانش بر اساس اهداف و استراتژی سازمان شکل میگیرد؛ لذا برای هر هدفی که سازمان در نظر میگیرد، باید یک نقشه دانش طراحی شود.