در عصر حاضر که عصر دانایی نامیده میشود، سازمانها شاهد محیطهایی هستند که روز به روز پویاتر و چالش برانگیزتر میشوند. تغییر و تحول جزء جداییناپذیر دنیای امروزی است، به عبارت دیگر تنها جزء ثابت تغییر است. امروزه به سرمایههای نامشهود و معنوی که همان دانش نامیده میشوند، بهعنوان یک عامل مهم و حیاتی مینگرند. به بیان دیگر، سازمانهایی در برابر تغییرها و تحولها پیروز خواهند بود که بتوانند سرمایه نامشهود و معنوی (دانش) خود را بهبود و توسعه بخشند؛ اما در این میان نکته قابل توجه این است که دستیابی به دانش و اندوختههای دانش سازمان، بدون یادگیری ممکن نیست. یادگیری، کلید دستیابی به داراییهای دانشی و در نتیجه افزایش سرمایه نامشهود است.
دانش، غذای سازمان یادگیرنده است؛ مواد مغذی دانش، سازمان را قادر به رشد میسازند. افراد ممکن است بیایند و بروند اما اگر دانش ارزشمند از دست برود، شرکت آماده مرگ خواهد بود.
مدیریت دانش، نقش حیاتی در حمایت از یادگیری سازمانی ایفا میکند، زیرا تسهیم اثربخش دانــــایی جمعی سازمان را تسهیل میکند. مدیریت دانش، فرایند سیستماتیک منسجمی است که ترکیب مناسبی از فناوریهای اطلاعاتی و تعامل انسانی را بکار میگیرد تا سرمایههای اطلاعاتی سازمان را شناسایی، مدیریت و تسهیم کند. این داراییها شامل پایگاههای اطلاعاتی، اسناد، سیاستها و رویهها میشود. علاوه بر این، هم دانش آشکار و هم دانش ضمنی، کارکنان را شامل میشود و از روشهای متنوع و گسترده بـــرای تصرف، ذخیرهسازی و تسهیم دانش در داخل یک سازمان استفاده میکند
حال این پرسش مطرح میشود که آیا یادگیری و کسب دانش در هر ساختار و چارچوب سازمانی به وقوع خواهد پیوست و یا باید بستر و زمینهای مناسب برای آن فراهم کرد؟ در پاسخ باید گفت همه سازمانها یاد میگیرند، به این معنی که با محیط پیرامون خود سازگار میشوند اما برخی اثربخشتر و مؤثرتر یاد گرفته، در محیط پر رقابت امروزی موفقیت بیشتری را به دست خواهند آورد. این سازمانها، آنهایی هستند که به سمت دستیابی به ویژگیهای سازمان یادگیرنده و شکل دادن ساختار سازمانی خود منطبق با ساختار یک سازمان یادگیرنده در حرکتاند.
سازمان یادگیرنده با ایجاد ساختار گروه محور، تیم مدار و منعطف، امکان جریان یافتن یادگیری مؤثر و مفید را فراهم کرده که ثمره این یادگیری خلق دانش، افزایش آن و در نتیجه رشد، توسعه سازگاری بهتر و موفقتر با محیط متغیر خواهد بود. سازمان یادگیرنده، محل جریان یافتن یادگیری سازمانی است. در این سازمان یادگیری و دانش دو عنصر اساسی و درهم تنیدهاند؛ بدین معنی که یادگیری منجر به خلق دانش جدید و یادگیری مجدد دانش جدید، ایجاد دانشی نو را در پی خواهد داشت.
مدیریت دانش با رویکرد یادگیری سازمانی عبارت است از: آسانسازی فرایند ایجاد و تسهیم دانش، توأم با فراهم آوردن محیطهای کاری مثبت و سیستم پاداشهای اثربخش (سبحانی نژاد، ۱۳۸۵). اگر یک سازمان دارای انگیزه قوی یادگیری باشد، ساختارها و فرایندهایی را ایجاد میکند که با تلاشهای متوازن و مکمل خود به سمت دستیابی و ترکیب دانش، علاوه بر درون، به بیرون سازمان نیز حرکت میکند.
امروزه، موفقیت در بازار کار، با دانشی که سازمان میتواند تولید کند، سرعت این دانش و میزان انباشت دانش تولید شده، ارتباط مستقیم دارد (گانز، ۱۳۷۸). همچنین، سازمانهایی که فرهنگ یادگیری قوی را توسعه دادهاند در خلق، اکتساب و انتقال دانش، همچنین در تعدیل رفتار برای انعکاس دانش جدید کارا هستند.
در سازمان یادگیرنده، سازمان در طول زمان میآموزد، تغییر میکند و عملکردهایش دگرگون میشوند. سازمان یادگیرنده، سازمانی است که عملکردهایش از راه آگاه شدن و درک بهتر بهبود مییابند و اصلاح میشوند. زمانی میتوانیم ادعا کنیم که سازمانی یادگیرنده است که بتوان از راه فرایند ارتباط دامنه رفتارهای بالقوهاش را تغییر دهد و بهبود ببخشد. سازمانها، زمانی یادگیرنده و دانش آفرینند که استنباطهایی را از تاریخ و تجربههای خود به دست آورند و آنها را به صورت کاربردی، راهنمای رفتارهایشان قرار دهند. در سازمان یادگیرنده، یادگیری سازمانی اتفاق میافتد که عبارت است از: فرایند یافتن خطاها و اشتباهها و رفع و اصلاح آنها.
به طور کلی میتوانیم سازمان یادگیرنده را سازمانی بدانیم که در ایجاد، کسب و انتقال دانش مهارت دارد و در تغییر و اصلاح رفتارهایش به کمک آگاهیهای جدید کسب شده، عمل میکند. در این تعریف از سازمان یادگیرنده، ایجاد و خلق دانش و نوآوری و خلاق بودن، رکن اساسی را تشکیل میدهد؛ اما آفرینندگی و کسب دانش به تنهایی برای آنکه سازمانی یادگیرنده قلمداد شود کافی نیست، بلکه باید بتوان آن دانش را در رفتارها و عملکردهایش بکار گیرد و بهبود و اصلاح فعالیتهایش را به کمک آنها میسر سازد.
سازمانهای موفق و کامیاب امروزی ما، سازمانهایی هستند که دانش جدید را خلق و یا کسب کرده و آنرا به شیوههای کاربردی برای بهبود فعالیتهایشان بدل کردهاند. آنها از شیوههای نو و خلاق برای اصلاح ساختار و عملکردشان بهره گرفتهاند و از اینرو میتوانند برای ما سرمشق و الگو باشند.
دیدگاهتان را بنویسید